-
ترانه های خیام - رباعیات 35 تا 56 - گردش دوران
چهارشنبه 18 تیر 1393 12:24
افسوس که نامهٔ جوانی طی شد، وان تازهبهار زندگانی دی شد؛ حالی که ورا نام جوانی گفتند، معلوم نشد که او کیْ آمد، کیْ شد! افسوس که سرمایه ز کَف بیرون شد، در پایِ اَجَل بسی جگرها خون شد! کس نامد از آن جهان که پرسم از وی: کاحوالِ مسافرانِ دنیا چون شد. یکچند به کودکی به استاد شدیم؛ یکچند ز استادی خود شاد شدیم؛ پایان سخن...
-
غزل شماره 2 دیوان حافظ - دکلمه فرح ناز
سهشنبه 17 تیر 1393 20:22
صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا چو کحل بینش ما خاک آستان شماست کجا رویم بفرما از این جناب کجا مبین به سیب...
-
رباعیات شیخ ابوسعید ابوالخیر عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن چهارم و پنجم - بخش چهارم
سهشنبه 17 تیر 1393 18:19
دلبر دل خسته رایگان میخواهد بفرستم گر دلش چنان میخواهد وانگه به نظاره دیده بر ره بنهم تا مژده که آورد که جان میخواهد ار کشتن من دو چشم مستت خواهد شک نیست که طبع بت پرستت خواهد ترسنده از آنم که اگر بر دستت من کشته شوم که عذر دستت خواهد دل وصل تو ای مهر گسل میخواهد ایام وصال متصل میخواهد مقصود من از خدای باشد وصلت...
-
ترانه های خیام - رباعیات 57 تا 73 - ذرات گردنده
سهشنبه 17 تیر 1393 16:24
از تن چو برفت جان پاک من و تو، خشتی دو نهند بر مَغاکِ من و تو؛ و آنگه زِ برایِ خشتِ گورِ دگران، در کالبدی کشند خاکِ من و تو. * هر ذره که بر روی زمینی بودهاست، خورشیدرُخی، زُهرهجَبینی بودهاست، گَرْد از رخِ آستین به آزَرْم فشان، کان هم رخِ خوب نازنینی بودهاست. ای پیرِ خردمند پِگَهْتر برخیز، وان کودکِ خاکبیز را...
-
رباعیات خیام نیشابوری - 121 تا 150
سهشنبه 17 تیر 1393 14:20
رباعی شماره ۱۲۱ ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم وین یکدم عمر را غنیمت شمریم فردا که ازین دیر فنا درگذریم با هفت هزار سالگان سر بسریم رباعی شماره ۱۲۲ این چرخ فلک که ما در او حیرانیم فانوس خیال از او مثالی دانیم خورشید چراغ دان و عالم فانوس ما چون صوریم کاندر او حیرانیم رباعی شماره ۱۲۳ برخیز ز خواب تا شرابی بخوریم زان پیش...
-
رباعیات شیخ ابوسعید ابوالخیر عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن چهارم و پنجم - بخش پنجم
دوشنبه 16 تیر 1393 18:19
میرست زدشت خاوران لالهٔ آل چون دانهٔ اشک عاشقان در مه و سال بنمود چو روی دوست از پرده جمال چون صورت حال من شدش صورت حال یا رب به علی بن ابی طالب و آل آن شیر خدا و بر جهان جل جلال کاندر سه مکان رسی به فریاد همه اندر دم نزع و قبر هنگام سؤال گر با غم عشق سازگار آید دل بر مرکب آرزو سوار آید دل گر دل نبود کجا وطن سازد عشق...
-
ترانه های خیام - رباعیات 74 تا 100 - هرچه باداباد
دوشنبه 16 تیر 1393 16:24
گر من ز می مُغانه مستم، هستم، گر کافِر و گَبْر و بتپرستم، هستم، هر طایفهای به من گمانی دارد، من زانِ خودم، چُنانکه هستم هستم. می خوردن و شاد بودن آیین من است، فارغ بودن ز کفر و دین؛ دین من است؛ گفتم به عروسِ دَهْر: کابین تو چیست؟ گفتا: - دلِ خرّمِ تو کابینِ من است. من بی می ناب زیستن نتوانم، بی باده، کشیدِ بارِ تن...
-
رباعیات خیام نیشابوری - 151 تا 178
دوشنبه 16 تیر 1393 14:23
رباعی شماره ۱۵۱ از تن چو برفت جان پاک من و تو خشتی دو نهند بر مغاک من و تو و آنگاه برای خشت گور دگران در کالبدی کشند خاک من و تو رباعی شماره ۱۵۲ میخور که فلک بهر هلاک من و تو قصدی دارد بجان پاک من و تو در سبزه نشین و می روشن میخور کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو رباعی شماره ۱۵۳ از هر چه بجر می است کوتاهی به می هم ز...
-
رباعیات شیخ ابوسعید ابوالخیر عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن چهارم و پنجم - بخش ششم
یکشنبه 15 تیر 1393 18:19
در مصطبها درد کشان ما باشیم بدنامی را نام و نشان ما باشیم از بد بترانی که تو شان میبینی چون نیک ببینی بدشان ما باشیم ببرید ز من نگار هم خانگیم بدرید به تن لباس فرزانگیم مجنون به نصیحت دلم آمدهاست بنگر به کجا رسیده دیوانگیم من لایق عشق و درد عشق تو نیم زنهار که هم نبرد عشق تو نیم چون آتش عشق تو بر آرد شعله من دانم و...
-
ترانه های خیام - رباعیات 101 تا 107 - هیچ است
یکشنبه 15 تیر 1393 16:24
ای بیخبران شکلِ مُجَسَّم هیچ است، وین طارَمِ نُهْسپهرِ اَرْقَم هیچ است، خوش باش که در نشیمنِ کَوْن و فَساد. وابستهٔ یک دمیم و آن هم هیچ است! دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است، و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است، سرتاسرِ آفاق دویدی هیچ است، و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است. دنیا به مراد رانده گیر، آخِر چه؟ وین نامهٔ عمر...
-
رباعیات شیخ ابوسعید ابوالخیر عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن چهارم و پنجم - بخش هفتم
شنبه 14 تیر 1393 18:19
ای آمده کار من به جان از غم تو تنگ آمده بر دلم جهان از غم تو هان ای دل و دیده تا به سر برنکنم خاک همه دشت خاوران از غم تو ای نالهٔ پیر خانقاه از غم تو وی گریهٔ طفل بیگناه از غم تو افغان خروس صبح گاه از غم تو آه از غم تو هزار آه از غم تو ای خالق ذوالجلال و ای رحمان تو سامان ده کار بی سر و سامان تو خصمان مرا مطیع من...
-
ترانه های خیام - رباعیات 108 تا 143 - دم را دریابیم
شنبه 14 تیر 1393 16:24
از منزلِ کفر تا به دین، یک نفس است، وز عالم شک تا به یقین، یک نفس است، این یک نفسِ عزیز را خوش میدار، کَز حاصلِ عمرِ ما همین یک نفس است. شادی بطلب که حاصلِ عمر دمی است، هر ذرّه ز خاکِ کیقبادی و جَمی است، احوالِ جهان و اصلِ این عمر که هست، خوابی و خیالی و فریبی و دمی است. تا زُهره و مَهْ در آسمان گشته پدید، بهتر ز میِ...
-
رباعیات شیخ ابوسعید ابوالخیر عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن چهارم و پنجم - بخش هشتم
جمعه 13 تیر 1393 18:19
ای آنکه به کنهت نرسد ادراکی کونین به پیش کرمت خاشاکی از روی کرم اگر ببخشی همه را بخشیده شود پیش تو مشت خاکی ای از تو به باغ هر گلی را رنگی هر مرغی را زشوق تو آهنگی با کوه زاندوه تو رمزی گفتم برخاست صدای ناله از هر سنگی تا بتوانی بکش به جان بار دلی میکوش که تا شوی ز دل یار دلی آزار دلی مجو که ناگاه کنی کار دو جهان در...